سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برنامههای آشپزی مدرن تلویزیون یا پورنوگرافی غذایی

این روزها بر اساس مدگرایی در برنامه‌سازی تلویزیونی تقریباً هیچ شبکه‌ای نیست که در رسانه ملی جمهوری اسلامی برنامه‌های آشپزی آن هم به سبک مدرن نداشته باشد تا مردم را با انواع اقسام رنگ و لعاب‌ها و تزئینات آشنا کند و این حس تنوع‌طلبی غذایی را ترویج دهد.
گروه فرهنگی مشرق- "بفرمایید شام" برنامه‌ای که شبکه انگلیسی "من و تو" نخستین بار با آن به شهرت رسید؛ مأموریت اصلی این شبکه، تولید برنامه‌های سرگرمی برای مخاطب فارسی‌زبان بود. موفقیت این برنامه تا به آنجا رسید که کپی وطنی این برنامه به کارگردانی "بیژن بیرنگ" و با عنوان "بفرمایید شام ایرانی" که دقیقاً به این برنامه اشاره داشت به بازار فیلم‌های ویدئویی آمد و بعد از آن هم بحث مسابقات آشپزی در رسانه‌ی ملی داغ شد.

"بفرمایید شام" بیرنگ، البته مدتی در گیر و دار اما و اگرهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باقی مانده بود این اما اگرها اشاره به جنس برنامه‌ای داشت که الگوی نسخه ایرانی این برنامه قرار گرفته بود.




غیر از خط قرمزهایی که جامعه اسلامی برای غذا ها و نوشیدنی‌های حلال و حرام قائل است و برنامه بفرمایید شام به دلیل ماهیت سکولار و گاه ضدمذهبی‌اش از آنها عبور می کرد چیزهای دیگری نیز چاشنی برنامه بود که در کل می‌توان از آن به جاذبه‌های جنسی تعبیر کرد و البته بی‌راه نیست اگر بگوییم نظام‌های نظارتی فرهنگی ایران بیش از هر چیزی، تنها نسبت به مسائل جنسی حساس هستند.

در کنار "سرو" انواع و اقسام مشروبات الکلی و غذاهای حرامی مانند گوشت خوک؛ "اختلاط زن و مرد" دیگر دلیلی بود که بخش‌های نظارتی فرهنگی ایران نسبت به آن حساس بودند و اگر نبود این موارد، قاعدتاً نباید تنش خاصی بر سر راه تقلید از چنین برنامه‌ای ایجاد می‌شد؛ چنانکه، بعد از اینکه دستگاه‌های فرهنگی مطمئن شدند چنین مواردی در برنامه نسخه ایرانی بفرمایید شام وجود ندارد به آن مجوز انتشار دادند.

با این همه، ماجرای برنامه‌های آشپزی به این سادگی‌ها که به نظر می‌آید نبوده و نیست هر چند که برای مایی که همواره تنها مصرف‌کننده محصولات و خوراک رسانه‌ای غرب بوده‌ایم تنها ظواهر به چشم می‌آید اما محصولات فرهنگی و رسانه‌ای هرگز خالی از محتوا نبوده و به ظاهر محدود نمی‌شوند.

اندیشکده "هوور" چندی پیش مقاله ای با عنوان "آیا غذا نوعی کام‌جویی جنسی جدید است؟" منتشر کرد که در آن به مشابهت‌هایی میان کام‌جویی جنسی و لذت‌جویی از غذاها که این روزها در انواع و اقسام و اشکال مختلف عرضه می‌شود می‌پردازد و جالب‌تر اینکه در این مقاله نیز به این مسأله اشاره شده که "لذت‌جویی از غذاها" با وجود بسیاری از شباهت‌ها با لذت‌جویی جنسی حتی در آثارش، کمتر مورد مخالفت قرار می‌گیرد در حالی که "کام‌جویی جنسی" همواره و در طول تاریخ با چالش‌های جدی از طرف فرهنگ‌ها و مذاهب روبرو بوده و هست.

"ماری ابرشدات" نویسنده مقاله در همان گام اول، تکلیفش را با دو موضوعی که می‌خواهد درباره‌شان حرف بزند روشن می‌کند:

"در میان زلزله‌هایی که زندگی روزمره ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد (حتی از فاصله طبقه اقتصادی بین ما عمیق‌تر و از تفاوت‌های آشکار سیاسی و فرهنگی نیز گسترده‌تر است) موضوع بسیار مهمی وجود دارد که کمتر به آن پرداخته شده است. تفاوت در نگرش درباره دو چیز که بدون آنها نمی‌توان زندگی کرد و بین ما و اجدادمان جدایی ایجاد کرده است یعنی غذا و روابط جنسی."

برای "ابراشدات" موضوع اصلی این مقاله آن چیزی است که این روزها بیش از هر چیزی قابل لمس است: "اگر با دقت به غذا و صنایع غذایی نگاه کنیم متوجه می‌شویم این صنعت امروزه همگام با صنعت جنسی رو به پیشرفت است."

اگر به زمان ارسطو برگردیم، ناظران نکات مشابهی را تکرار کرده‌اند که در سال 1749 میلادی در صحنه‌ای از رمان مشهور "فیلدینگ تام جونز" بر‌ آن تأکید شد که "میل به روابط جنسی و غذا، از ریشه با یکدیگر در ارتباطند."

در ادبیات اخلاقی ما نیز کم نیست اشاراتی که امیال جنسی و میل به غذا را دارای یک ریشه دانسته‌اند و از همین جهت است که شهوات را در علم اخلاق بر دو قسم دانسته‌اند: آن دسته از شهوات که میل جنسی بازمی‌گردد و آن دسته که به غذا و به عبارت بهتر "شکم‌پرستی" مربوط است.



مقاله "هوور" از بعدی دیگر این تشابه را در این دو غریزه شهوانی مورد بررسی قرار می‌دهد: این بررسی کاملاً حسی و تجربی و ملموس است؛ بر خلاف آنچه به نظر می آید تنها به دلیل زیاده روی نیست که خوردن و لذایذ جنسی در یک رده قرار می‌گیرند یکی از مواردی که همواره در این میانه احساسات مشابه فراموش می‌شوند:

"صرف نظر از نظریه متخصصان تغذیه و مسائل جنسی، افراد عادی هم می دانند که چه تشابهی میان اشتها برانگیز بودن این دو وجود دارد و با کلماتی مشابه می‌توان هر آنچه در هر دو آنها لذت‌بخش و یا نامطلوب است تشریح کرد. درحقیقت گاهی صحبت درباره غذا خوردن بدون نیاز به روابط جنسی و یا بالعکس غیرممکن است."

اما همه این تشابهات به احساسات مشابه محدود نمی‌شود؛ گاهی فراموش می‌کنیم که تنوع‌طلبی نقطه اشتراک اصلی امیال جنسی یا بهتر است بگوییم شهوات جنسی و شکم‌پرستی است. امیال جنسی انسان تا زمانی که کنترل‌شده و مشخص است کاملاً طبیعی عمل می‌کنند و در هر فرهنگ و شیوه‌ی زندگی و تمدنی در قالب پیوندهای زناشویی تعریف شده و جایگاه دارد اما مشکل زمانی ایجاد می‌شود که همه چیز از تعادل خارج شده و می‌خواهد همه هنجارها را بشکند؛ "ابراشتادت" این قضیه را در قالب تأثیرات مشترک افسارگسیختگی در این دو میل می‌آورد و البته همین افسارگسیختگی‌ها را دلیلی برای وضع قوانین در جوامع مختلف برای کنترل این امیال می‌داند؛ هر چند ماجرا درباره لذت‌جویی از غذا متفاوت است:

"بنابراین نیروی بالقوه مخرب شهوت جنسی از جمله اختلالات تجاوز جنسی، حسادت جنسی و آنچه "خانمان‌برانداز" خوانده می‌شود سبب شده تا در هر جامعه‌ای در کنوانسیون های حقوقی، اجتماعی و مذهبی مقدمتاً مجازات‌هایی برای آن تصویب شود. همان‌طور که در تمام جوامع، قواعد و آداب و رسومی برای مدیریت مواد غذایی به خصوص مواد کمیاب برای جلوگیری از ویژگی "ویران‌سازی" آزادبودن هر کاری که باعث بروز مشکل در جامعه شود وضع شده در رابطه با کام‌جویی جنسی نیز قوانینی گذاشته شده است؛ این درحالی است که قوانین حاکم بر مواد غذایی همیشه به اندازه قواعد حاکم بر مسائل جنسی دقیق نبوده و در کل هیچ کدام‌شان هم به اندازه لازم با دقت بررسی و تصویب نشده‌اند."

"تنوع‌طلبی" گرایشی که همواره بشر را با شهوات درگیر کرده و البته همه قواعد خاص اخلاقی و مذهبی به دنبال آن بوده‌اند تا این تنوع‌طلبی را محدود کنند و البته همین احساس است که نقطه تشابه گرایش به هر دو وجه شهوات را می‌سازد.

بشر مدرن در قرن بیستم و بیست و یکم به همان اندازه که به دنبال آب و رنگ‌دادن به جاذبه‌های جنسی بود تا خواسته رو به رشد تنوع‌طلبانه انسان عصر صنعت را تأمین کند، در بعد شهوت غذا و "شکم‌چرانی" نیز بیکار ننشست. این‌گونه بود که "هنر آشپزی مدرن" متولد شد تا انواع و اقسام رنگ و لعاب‌ها را به غذاهای مختلف بدهد و آنها را در چشم انسان این عصر تزئین کنند؛ نویسنده مقاله به نقل از "کلایو استیپلز لوئیس" (نویسنده مشهور ایرلندی و خالق سرگذشت نارنیا) می‌گوید:

" اصلاشرم‌آور نیست که شما از غذای‌تان لذت ببرید. نکته شرم آور این است که نیمی از جهان غذا را مهم‌ترین علاقه خود در زندگی قرار داده‌اند و وقت خود را صرف نگاه‌کردن به عکس غذاها، راه افتادن آب‌دهان و به هم مالیدن لب‌های‌شان می‌کنند."

و البته همه ی این شهوت‌پرستی دنیای جدید مانند شهوت‌پرستی جنسی، عواقب خود را داشته است؛ عواقبی که اگر چه کمتر در دید بوده‌اند اما اثرات‌شان کمتر از شهوات جنسی نبوده. بیماری تمدن یا همان چاقی یکی از عارضه‌های مهم شکم‌پرستی مدرن است که یکی از عوامل آن همین رنگ و لعاب‌هایی است که می‌خواهد به هر روشی غذاهای مختلف را به مردم بخوراند و از این مسیر کسب درآمد داشته باشد.

ماجرا آن قدر جدی است که دوشادوش مجلات پورنوگرافی، مجلات "پورنو غذایی" نیز متولد می‌شوند و این رویکرد و اصطلاح حداقل سی سالی هست که به ادبیات ژورنالیستی راه پیدا کرده است؛ "ابراشتادت" در مقاله خود به مقاله‌ای که نخستین بار نزدیک به چهار دهه پیش این مبحث را به رسانه ها کشاند اشاره می‌کند:

"حال اصطلاح" Gastroporn" عکس های هوس‌انگیز مواد غذایی را برای توصیف تشابه مرموز پورنوگرافی از یک سو و سبک خاص طراحی مواد غذایی از سوی دیگر بررسی می کنیم. در واقع، این عبارت جدید نیست. قدمت آن حداقل به 30 سال قبل بر می گردد که در مقاله ای که در سال 1977 در نشریه ادبی New York Review of Books به چاپ رسید بر می گردد. "اندروکاک برن" نویسنده این مقاله بیان می کند که "نمی توان از توجه به تشابه عجیبی که بین کتابچه راهنمای تکنیک های جنسی و کتابچه راهنماهای تهیه مواد غذایی وجود دارد فرار کرد."





*****
این روزها بر اساس مدگرایی در برنامه‌سازی تلویزیونی تقریباً هیچ شبکه‌ای نیست که در رسانه ملی جمهوری اسلامی برنامه‌های آشپزی آن هم به سبک مدرن نداشته باشد تا مردم را با انواع اقسام رنگ و لعاب‌ها و تزئینات آشنا کند و این حس تنوع‌طلبی غذایی را ترویج دهد و از آن سو نیز مدیران رسانه ملی که طی سال‌های پس از انقلاب اسلامی تنها چیزی را که هنوز در کیفیت برنامه‌سازی و مدیریت آن حفظ کرده‌اند حساسیت بر سر حذف صحنه‌هایی است که دست‌کم به‌صورت صریح به پورنوگرافی اشاره دارد و در مقابل شهوت جنسی به شدت واکنش نشان می‌دهند در برابر شهوت شکم و ترویج شهوت پرستی غذایی تقریبا خلع سلاح هستند. این گونه است که بی‌سر و صدا، شهوات غذایی، جای شهوات جنسی را پر می‌کند؛ قطعا نتیجه چندان امیدوارکننده‌تر نخواهد بود.


استخدام به شرط کشف حجاب!

معاون خانواده مرکز امور زنان ریاست جمهوری چندی پیش در خصوص اختلاط زن و مرد در محیط های کار گفت که این موضوع در ادارات دولتی لحاظ می شود اما در محیط های خصوصی چندان به این موارد حساس نیستند. این در حالی است که مقام معظم رهبری هم در فرمایشاتشان بارها به مسئله تامین امنیت زنان شاغل و عدم اختلاط زن و مرد در محیط های کاری اشاره کردند اما ماجرای اختلاط میان زن و مرد مدت هایی است که به سناریوی تکراری شرکت ها و مراکز اداری خصوصی تبدیل شده و معلوم نیست چه زمانی قرار است این مسئله بحران زا کنترل شود.
به گزارش مشرق به نقل از انعکاس، با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت، تاکید امام خمینی (ره) به عنوان رهبر انقلاب در خصوص حضور زنان در محیط های کاری، حفظ حجاب و شآن زن بود و اینکه این حضور به جایگاه زن به عنوان همسر و مادر در محیط خانواده خدشه ای وارد نکند. اما سال ها است که محیط های کاری خصوصی به مکان های ناامنی تبدیل شده اند که زنان با حضور در آنها خانواده و حیثیت خود را در خطر می اندازند. خبر کشف حجاب کارمندان زن شرکت های خصوصی بازرگانی و فروش، سال ها است که در رسانه ها مطرح می شود و گهگاه هم نیروی انتظامی در طرح های ضربتی به این مسئله می پردازد؛ اما با پایان یافتن طرح باز هم روز از نو و روز از نو و این شرکت ها باز هم به قوت گذشته به رفتارهای ناشایست خود ادامه می دهند.

استخدام به شرط کشف حجاب!

شاید همه، آگهی های استخدام روزنامه ها با متن هایی مانند نیازمند کارمند خانم با روابط عمومی عالی را دیده ایم. در برخی از موارد خانم هایی که برای مصاحبه به این شرکت ها مراجعه می کنند، با پیشنهاد بی شرمانه مدیر عامل و صاحب کار مبنی بر لزوم کشف حجاب برای استخدام در شرکت روبرو می شوند. مدیرعامل حتی برای اینکه خانم ها را به قبول این شرط تحریک کنند از حربه هایی مانند حقوق های بالا نیز استفاده می کنند. در این میان هم انتخاب با خانم های مراجعه کننده است که میان عفت و پول یکی را انتخاب کنند!

برای کسانی که هنوز هم اخلاق و انسانیت برایشان مهم است، دیدن چنین صحنه هایی بسیار آزار دهنده باشد. جالب است که اغلب این زنان و مردان که اینچنین بی پروا با هم مراوده می کنند، متاهل هستند و معلوم نیست که همسران این افراد در کدام شرکت و در حال معاشرت با چه کسانی هستند!

استفاده از خانم های بی حجاب به بهانه تجارت بین المللی!

جالب است که مدیرعاملان این شرکت ها، استفاده از کارمندان زن بی حجاب را به دلیل ارتباطات تجاری شرکتشان با مشتری های بین المللی می دانند و اینکه مشتریان خارجی با حجاب خانم های کارمند ارتباط چندانی برقرار نمی کنند! به همین دلیل هم هست که خانم های شاغل در این شرکت ها باید بدون حجاب که ارزش و قانون کشور ما است در شرکت حضور پیدا کنند و روابطشان با سایر کارمندان مرد و مشتریان بین المللی هم معادل رفتار زنان و مردان در کشورهای غربی باشد!

تاثیر روابط بی قید کارمندان زن و مرد در شرکت در مرگ ارزشها

شاید برای همه پیش آمده باشد که در اثر اتفاق پایشان به شرکت های خصوصی این چنینی افتاده باشد. شرکت هایی که کارمندان زن با لباس هایی در حد لباس های خانه حضور دارند و مردان کارمند هم بدون هیچ قید و بندی با آنها معاشرت می کنند برای کسانی که هنوز هم اخلاق و انسانیت برایشان مهم است، دیدن چنین صحنه هایی بسیار آزار دهنده باشد. جالب است که اغلب این زنان و مردان که اینچنین بی پروا با هم مراوده می کنند، متاهل هستند و معلوم نیست که همسران این افراد در کدام شرکت و در حال معاشرت با چه کسانی هستند!

وقت که اخلاق و تعهد دمده می شود

البته وقتی این ماجرا را برای برخی از افراد تعریف می کنید، شاید بگویند حالا مگر چه اشکالی دارد، بالاخره محیط کار این مسائل را هم دارد و یا اینکه آدم باید خودش خوب باشد و اینکه این حرفها دیگر خیلی املی است و از مد هم افتاده است! پرسش اینجا است در مکانی که خانم ها با چنین حجاب هایی حضور دارند و روابط این چنین بی پرده میان آقایان و خانم های کارمند وجود دارد، چگونه می توان انتظار وفاداری و عفاف داشت. چقدر تاسف بار است وقتی که تعهد و عفافف به مفهومی دمده تبدیل شود!

پرسش اینجا است در مکانی که خانم ها با چنین حجاب هایی حضور دارند و روابط این چنین بی پرده میان آقایان و خانم های کارمند وجود دارد، چگونه می توان انتظار وفاداری و عفاف داشت. چقدر تاسف بار است وقتی که تعهد و عفافف به مفهومی دمده تبدیل شود!

طلاق هایی که از اختلاط های زن و مرد در محیط های کاری نشات می گیرد

جامعه شناسان معتقدند که یکی از مهمترین دلایل افزایش روز افزون آمار طلاق در سال های گذشته، حضور نامحدود خانم ها در محیط های کاری و روابطی است که درنهایت به از هم پاشیدگی کانون خانواده منجر می شود. زمانی که زن و مرد بیشتر ساعات روز را در محیط کار و در ارتباط بی پرده با همکاران غیر هم جنسان می گذرانند، چطور می توان به تداوم زندگی مشترک امید داشت؟!

چرا کسی جلو چنین شرکت هایی را نمی گیرد

پرسش در این میان این است که در جامعه ای که بر مبنای اخلاق و ارزش شکل گرفته است، چطور عده ای به این راحتی در شرکت هایشان اقدام به استخدام و به کار گیری خانم هایی بی حجاب در شرکت ها خود می کنند و هیچ مقابله ای هم با آن نشود. چرا نظارتی به روابط میان کارمندان زن و مرد در شرکت های خصوصی نمی شود و چطور است که برخی به خود اجازه می دهند در قالب شرکت و اداره خصوصی، محیط های برای روابط نامشروع و غیر اخلاقی و اختلاط مسموم زن و مرد به وجود بیاورند؟ در این میان رسیدگی به وضعیت محیط های کار خصوصی برای مسئولان باید واجب تر از نان شب باشد تا امنیت محیط خانه و خانوده به دست بی پروایی و بی تعهدی عده ای به باد فنا نرود.


لباس هایی که آزادانه فروخته می شوند ولی پوشیدنشان جرم است

غالب مانتوهایی که برای بانوان طراحی شده‌است آستین کوتاه هستند! این مانتوها به راحتی به فروش می رسیدند اما اگر فردی همین مانتو را در خیابان بپوشد نیروی انتظامی با وی برخورد می کند!
"صراط" - سرویس فرهنگی/ بدون شک باید گفت یکی از اصلی ترین دلایل افزایش بدحجابی در کشور مربوط به نحوه طراحی و توزیع لباس است.

در واقع اگر نگاهی به بازارهای کلانشهر ها بزنیم به خوبی مشخص می شود که تهیه لباس های مناسب برای جوانان بسیار کم است. بخصوص در حوزه پوشش برای بانوان شاهد موج شدیدی از غرب گرایی هستیم.



نگارنده خود در بازدید از یکی از بازارهای جنوب تهران متوجه شد که غالب مانتوهایی که برای بانوان طراحی شده‌است آستین کوتاه هستند! و این در حالی بود که این مانتوها به راحتی به فروش می رسیدند اما اگر فردی همین مانتو را در خیابان بپوشد نیروی انتظامی با وی برخورد می کند!






در آیات و روایات اسلامی نیز به کرات دیده می شود که برخی از آسیب های اخلاقی از همین نحوه پوشش پدید می آید. در ذیل به برخی از روایات در خصوص نحوه پوشش و ارتباط آنها با رذیلت های اخلاقی نگاهی می کنیم؛

« هرگاه برهنه می‌شوید شیطان با چشم طمع به شما می‌نگرد، پس خود را بپوشانید."

"کفش راحتی و سبک بپوشید و همانند اهل کتاب نباشید، کفش خوب و لباس پاکیزه بپوشید"

"هرگاه امت من از پوشیدن کفش‌ها و نعلین‌های پاره پاره و وصله دار دریغ نکنند خدا بر آنان آسان گیرد"

"هلاکت زنان امت من در دو چیز است: طلا و لباس نازک / ای علی هر مردی از همسرش اطاعت کند خدا او را به رو در جهنم افکند. حضرت علی علیه السلام پرسید: این چه اطاعتی است؟ فرمود: در پوشیدن لباس نازک به وی اجازه دهد"

همان گرامی به علی علیه السلام فرمود: "ای برادر! به تو سفارشی می‌کنم آن را رعایت کن که شاید خدا سودی به تو برساند: لباس خشن و مناسب اندام بپوش تا غرور و تکبر تو را نگیرد"

همچنین فرمود: "از خصلت‌هایی که موجب هلاکت قوم لوط شد پوشیدن حریر(ابریشم) بود."

"شش چیز از اخلاق قوم لوط در این امت است: پوشیدن روپوش بلند از روی تکبر که بر زمین کشیده می‌شود، گشودن و باز گذاشتن دکمه‌های پیراهن و قبا و ...؛ نیز می‌فرماید: هر کس لباس فاخر بپوشد به تکبر گراید و متکبر در آتش دوزخ است."

"رسول خدا(ص) امتش را از دست کردن انگشتر طلا و پوشیدن انواع لباس زرباف و ابریشمی و ارغوانی نهی فرمود."

"کفش باریک و نوک دراز نپوشید، چرا که آن، کفش فرعون است و نخستین بار او آن را پوشید."

"رسول خدا(ص) مردان را از پوشیدن لباس زنان و زنان را از پوشیدن لباس مردان نهی می‌فرمود."

"رسول خدا(ص) از انگشت نما شدن در هر دو سو(افراط و تفریط) نهی فرموده است: نرمی و بلندی لباس یا تفریط در ضخامت، زبری و کوتاهی آن و نیز می‌فرماید: "لباسی که در زیبایی یا زشتی شهرت دارد نپوشید" و نیز می‌فرماید: "هر کس لباس شهرت بپوشد خدا از او رو گرداند تا وقتی که آن را کنار نهد" و همچنین می‌فرماید: "هر کس در دنیا لباس شهرت بپوشد خدا روز قیامت لباس ذلت بر او بپوشاند."



البته تاکنون تلاش هایی نیز برای ترویج مد و پوشش های اسلامی صورت پذیرفته است که هنوز ثمرات آن به بار ننشسته است.

ضمن آنکه برای ترویج این الگوهای پوشش چالش هایی نیز وجود دارد.در وهله اول باید گفت که بخشی از لباس هایی که در نمایشگاه های مد و لباس چند ساله اخیر بخصوص برای بانوان ارائه می شود اصلا‌ نمی توانند به عنوان یک لباس مناسب در اجتماع به حساب آیند.

مثلا لباس های سنتی زنان ایرانی که بسیار نیز حجیم هستند نمی توانند برای بانوان امروز ایرانی لباسی مناسب باشند. یعنی لباس ها و یا مدهایی که در این نمایشگاه ها ارائه می شود باید بر اساس واقعیت های جامعه امروز ما باشد.

امروزه بسیاری از زنان ایرانی شاغل هستند و مطمئنا اصلانمی توانند از چنین لباس هایی استفاده کنند.

دومین نکته نیز آن است که برای ارائه و ترویج یک مد و لباس در جامعه باید یک سیر منظم و طولانی را برنامه ریزی کرد که از واقعیت های امروز جامعه آغازمی شود و به تدریج به سمت ایده آلها حرکت می کند.

مطمئنا اگر در نمایشگاه های مد و لباس در همان وهله اول سعی داشته باشیم تا نمونه های ایده آلی خود را در معرض نمایش قرار دهیم با استقبال چندانی روبه رو نخواهیم شد و حتی ممکن است شکست بخوریم.

زهرا خسروی


پس از پاستور

یادداشتی از مصطفی صادقی درباره راه‌های پیش روی احمدی‌نژاد برای ادامه سیاست‌ورزی

شاید آن هنگام که سید‌محمد خاتمی ‌سال آخر صدارتش را در ساختمان خیابان پاستور روزشماری می‌کرد و با نگاهی به سال‌های نه‌چندان دور، دلایل افول قدرت همقطاران اصلاح‌طلبش را بر می‌شمرد، کمتر تحلیلگر سیاسی محمود احمدی‌نژاد را جزو گزینه‌های محتمل جانشینی رئیس دولت چپگرا قرار می‌داد. شاید بهتر باشد بگوییم کسی جز خود او و یاران نزدیکش اینچنین اطمینان خاطر نداشتند. نقل است او مدت‌ها پیش از آغاز رقابت‌های ریاست‌جمهوری به یکی از نزدیکانش گفته بود رئیس‌جمهور بعدی ایران خواهد شد.

«محمود احمدی‌نژاد» اگر در دهه 70 نامی‌ ناشناخته برای اهالی سیاست بود و حضور و بروز سیاسی برجسته‌اش در استانداری اردبیل و نامزدی در انتخابات مجلس ششم دیده می‌شد و به‌طور خاص‌تر برخی تصویر او را نشسته در کنار حمیدرضا ‌ترقی در دادگاه روزنامه سلام به یاد می‌آورند، حالا اما در دهه 90 از جمله رجالی است که نقشی اساسی و تعیین‌کننده ای در معادلات سیاسی سال‌های اخیر ایران پیدا کرده است.

از تیر 84، حالا قریب 7 سال می‌گذرد و محمود احمدی‌نژاد نیز مانند سید‌محمد خاتمی ‌روزشمار پایان صدارتش را نظاره می‌کند. شرایط این روزهای او اما نه فقط با رئیس دولت اصلاحات که با همه روسای جمهور سابق ایران تفاوت‌هایی دارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در روزهای پایانی دولتشان پس از رحلت حضرت امام به رهبری انقلاب برگزیده شدند. اکبر هاشمی رفسنجانی با بی‌نتیجه ماندن تلاش برخی اطرافیانش برای تغییر قانون اساسی به ساختمان مجاور کاخ ریاست‌جمهوری اسباب‌‌کشی کرد و ریاست بر مجمع تشخیص مصلحت نظام را ادامه داد. سیدمحمد خاتمی ‌هم ‌ترجیح داد از ساختار رسمی قدرت کناره‌گیری کرده و به بنیادی نوساخته به نام «باران» نقل مکان کند. واقعیت این است که پیش‌بینی آینده سیاسی محمود احمدی‌نژاد برای تحلیلگران و رصد‌گران سیاسی دشوار است. عمده دلیلش شاید این باشد که محمود احمدی‌نژاد سال 91 با محمود احمدی‌نژاد سال 84 تفاوت‌های فراوانی دارد. به همین اندازه هم بی‌شک نسبتش با ساختارهای قدرت در ایران مانند گذشته نیست.

«زمانه آبستن هزار ماجراست» و این قاعده البته برای دوران رئیس دولت نهم و دهم هم استثنایی قائل نشده است. در این هفت سال و به‌خصوص از سال 88 به این سو اتفاقات فراوانی برای این شخصیت سیاسی رخ داده، از آن خانه‌نشینی پر‌ماجرا تا سخنرانی‌های آتشین؛ رسمی و غیر‌رسمی. او در این دو دوره توفیق فراوانی در به چالش کشیدن بسیاری از تعریف‌های رسمی «امور» داشت؛ در شکستن تابوها. ویژگی‌ای که شاید در این سطح مختص خود او باشد. هر چه هست دوران او رو به پایان است و فارغ از اینکه چه کسی جانشین‌اش می‌شود بسیاری علاقه دارند بدانند او با تحویل دادن کلید ساختمان پاستور به رئیس‌جمهور بعدی چه نقشی را در سپهر سیاسی ایران ایفا خواهد کرد؟

آیا مانند اکبر هاشمی‌رفسنجانی همچنان حضور و بروزی مشهود در تحولات سیاسی حتی سال‌ها پس از رئیس‌جمهور بودنش خواهد داشت؟ یا مانند سید‌محمد خاتمی ‌بر آن می‌شود تا چند سالی (لااقل تا پایان دوره یازدهم ریاست‌جمهوری) از عرصه قدرت رسمی جدا شود؟ از همه مهمتر اینکه حاکمیت چه نگاهی به این شخصیت سیاسی پس از پایان دوره‌اش خواهد داشت.



داستان قدیمی ‌پوتین و مدودف

گمانه‌زنی در مورد آینده سیاسی ششمین رئیس‌جمهور ایران فقط به این روزهای سال پایانی دولت تعلق ندارد، بلکه از همان زمان که او برای بار دوم بر صندلی دومین مقام رسمی کشور تکیه زد خیلی‌ها در مورد آینده او به بررسی احتمالات پرداختند.

دامنه احتمالات اگر چه به وسعت امروز نبود اما همان زمان بود که برخی استفاده از مدل پوتین - مدودف را به‌عنوان استراتژی اصلی احمدی‌نژاد و اطرافیانش مطرح می‌کردند؛احتمالی که البته خود احمدی‌نژاد هیچ وقت به صورت رسمی و جدی آن را رد نکرد و گاه با لبخند و گاه با کنایه از کنارش گذشت. ماجرا در آن زمان آنقدر جدی شد که برخی حتی به گمانه‌‌زنی در مورد مدودف احتمالی می‌پرداختند.

واقعیت این است که احمدی‌نژاد در مدت این هفت‌سال کارهای بزرگ و مهمی‌ انجام داده است. از جراحی بزرگ در اقتصاد ملی که به طرح اصلاح نظام اقتصادی شهره شد تا ادغام و حذف و اضافه‌های بزرگ در ساختار دولت؛ اقداماتی که البته هر‌کدام با نظرات و واکنش‌های فراوانی در سطح کلان مواجه شد؛ از استقبال و تشویق تا انتقاد و حتی اعتراض. دور از واقعیت نیست که او بسیار متمایل به این خواهد بود که فردی نزدیک و شبیه به خودش بر صندلی برجای مانده از او تکیه زند تا برنگهداشت وضع موجود بکوشد و شاید نگران از این باشد که فردی با اندیشه دگرگونی‌های ریشه‌ای در دولت، جایگزینش شود و آنچه او برانداخته سرپا کند و آنچه سرپا کرده، براندازد. از همین روی می‌توان به این برداشت رسید که نخستین تلاش او (اگر چه شاید در مقام عمل وارد نشده و فقط به نظر بسنده نماید)رئیس‌جمهور شدن فردی شبیه خودش است.

در این صورت خواهد بود که این فرد هم راه و رسم او را ادامه خواهد داد و هم اینکه بخش زیادی از تیم کنونی او همچنان بدون پراکندگی به ادامه کار خواهند پرداخت. اگر فرض بر این باشد که چنین رخدادی تجربه شود، آنگاه با این سوال مواجه می‌شویم؛ نقش محمود احمدی‌نژاد در دولت بعدی چه خواهد بود؟ به نظر می‌رسد در این صورت دو اتفاق محتمل است؛ نخست اینکه او خرسند از تداوم راه و رسمش از عرصه قدرت رسمی جدا شده و مانند یک تماشاچی به ثمر نشستن ایده‌هایش را به نظاره خواهد نشست.

احتمال دوم هم اینکه او با بهره‌گیری از فرصت چهار ساله، بار دیگر با فراغ‌بال، خیال بازگشت به عرصه قدرت رسمی آن هم در کسوت ریاست‌جمهوری را در سر خواهد پروراند.



بازگشت به بهشت؟

واضح است که دو احتمال پیشین تنها در شرایطی جدی خواهد بود که فرد نزدیک و دلخواه او روانه پاستور شود. حالا سوال این است که اگر فردی غیر از آنکه او می‌خواهد پیروز رقابت یازدهم باشد چه خواهد کرد؟ چندی است برخی این‌گمانه را مطرح می‌کنند: محمود احمدی‌نژاد که روزگاری از شهر به کشور رسید حالا بنا دارد از کشور به شهر بازگردد و بار دیگر در قامت شهردار تهران ظاهر شود. اما آیا با شناختی که ما از محمود احمدی‌نژاد داریم او چنین اندیشه‌ای را در سر می‌پروراند؟ در این باره باید چند نکته را مورد بررسی قرار داد؛ نخست اینکه انتخابات شوراهای جدید همزمان با انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم برگزار خواهد شد و طبیعتا افرادی از جنس و فکر رئیس‌جمهور منتخب شانس بیشتری برای نشستن بر کرسی‌های ساختمان بهشت را خواهند داشت.

به دیگر سخن آنکه فردی که قرابت بیشتری با گفتمان غالب و مورد‌پسند «مردم» در سال 92 داشته باشد، رئیس‌جمهور خواهد شد و البته در همین روز «مردم» لیست بلندی از نامزدهای شورای شهر را نیز مقابل خود خواهند داشت، پس طبیعی است افرادی که به گفتمان انتخابی فرد مورد اقبال برای ریاست‌جمهوری نزدیک‌تر باشند از شانس بیشتری برخوردار خواهند بود.

نتیجه اینکه شهردار شدن برای محمود احمدی‌نژاد خیلی هم سهل و آسان نیست. نکته دوم اینکه آیا اساسا این استراتژی مورد نظر محمود احمدی‌نژاد یا تئوریسین‌های پیرامون او نیز هست؟ به نظر می‌رسد پاسخ این سوال از هم‌اکنون مشخص باشد. «محمود احمدی‌نژاد» نه چنین ریسکی می‌کند و نه تمایلی دارد به دفتر‌کار قبلی‌اش در ساختمان بهشت بازگردد.



بار دیگر مجمع؟

بسیاری عنوان می‌کنند محمود احمدی‌نژاد در هر جایگاهی که بعد از ریاست‌جمهوری باشد یک صندلی و یک عنوان از هم‌اکنون برای او رزرو شده است؛ عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام. واکاوای رفتار سیاسی چند سال اخیر محمود احمدی‌نژاد درستی و نادرستی این گزینه را روشن می‌کند. برای تحلیل و بررسی در این باب هم شاید زیاد نباید تلاش کرد؛ طرفه آنکه تصاویر جلسات دوره قبلی مجمع و آن صندلی خالی صدر مجلس خود گواه نوع نگاه او به مجمع تشخیص است و اینکه چندان اعتقادی به آنجا ندارد.

این را البته نه فقط منتقدانش بلکه برخی از نزدیک‌ترین افراد به او هم می‌گویند. در اینجا برخی ممکن است چنین عنوان کنند که او در دوره جدید این صندلی خالی را پرکرده است. در جواب فارغ از اینکه حضور او سریالی نبود و باز هم غیبت در کارنامه حضورش در مجمع ثبت شده، باید گفت که احمدی‌نژاد اکنون به‌عنوان عضو حقوقی و به جهت رئیس‌جمهور بودنش در صدر جلسه و در کنار رئیس مجمع می‌نشیند قاعدتا اما پس از ریاست‌جمهوری و انتصاب مجدد احتمالی، یک عضو حقیقی خواهد بود نه حقوقی و طبعا در جایگاهی غیر از آنچه اکنون جای دارد باید بنشیند و اعلام نظر کند. آیا او این را خواهد پذیرفت؟ پاسخ به این سوال خیلی هم سخت نیست، هر چند شاید می‌بایست حضور او در مجمع را به عنوان یک «حداقل»پذیرفت.



ورود به پارلمان؟

فرض محال، محال نیست. یک احتمال هم در مورد آینده سیاسی محمود احمدی‌نژاد این است؛ ورود به مجلس نهم، تشکیل یک فراکسیون قدرتمند و شاید رسیدن به ریاست مجلس در نزدیک‌ترین زمان ممکن. هم‌اکنون در برخی حوزه‌های انتخابیه انتخابات باطل شده و پس از این نیز ممکن است اتفاقاتی بیفتد که نیاز به برگزاری انتخابات میاندوره‌ای باشد. روشن است که ورود او به مجلس آن هم در انتخابات میاندوره‌ای کار سختی نیست. دور از ذهن هم نیست که او پس از ورود به مجلس بتواند با سازماندهی خوب نمایندگان مجلس بار دیگر به ریاست یک قوه برسد، اما این احتمال تا چه میزان جدی است؟ پاسخ را محمود احمدی‌نژاد در یکی از جدیدترین سخنانش گفته است: «آیا برای من و شمایی که اینجا نشسته‌ایم بالاتر از ریاست‌جمهوری مقامی ‌هم هست؟ رئیس مجلس هم اگر بشویم، باز به اندازه ریاست‌جمهوری نیستیم. زیرا رئیس‌جمهور بعد از مقام معظم رهبری بالاترین مقام رسمی کشور است.» (دیدار با نمایندگان مجلس نهم)



حزبی برای دکتر

بر کسی پوشیده نیست ستادهای محمود احمدی‌نژاد در سراسر کشور نقش مهمی ‌برای او و انتخابش به‌عنوان رئیس‌جمهور ایفا کردند. ستادها و اعضایی که هنوز هم خیلی از آنها به کار کردن برای او علاقه دارند؛ علاقه‌ای که احمدی‌نژاد هم به خوبی از آن آگاه است و طبعا از او بعید است که چنین ظرفیتی را بلا استفاده بگذارد. اما طبیعی است که او باید در یک قالب مشخص و سازماندهی شده از آنها استفاده کند؛ قالبی که در دنیا به‌عنوان حزب تعریف شده و در ایران اما چندان اقبالی نسبت به آن وجود ندارد. البته جالب اینکه محمود احمدی‌نژاد هم اعتقادی به آن ندارد.

انتقاد از وضعیت موجود، اعتراض به رسوم پیشین و به چالش کشیدن بسیاری از مسائل و شخصیت‌های سیاسی؛ اینها از فاکتورهای مهمی ‌بود که در میان ناباوری بسیاری از تحلیلگران، ردای ریاست‌جمهوری را بر تن محمود احمدی‌نژاد کرد. او هنوز هم سعی می‌کند وجهه منتقدانه خود را حفظ کند. این خصوصیت‌های او را اگر با ظرفیت حامیانش در سراسر کشور جمع کنی، حاصل جمعش می‌شود یک تشکیلات با نگاه و رفتار منتقدانه که شاید بار دیگر بازتابنده قدرت سیاسی احمدی‌نژاد باشد؛ چه اینکه شاید به انگار او، اینگونه هم می‌تواند «بماند» هم «محبوب» بماند.



تلاش برای صلح

«من تمایل دارم مجددا به شغل قبلی‌ام بازگردم و البته اگر بتوانم برای صلح و دوستی در جهان و کمک به مردم جهان تلاش خواهم کرد.»(مصاحبه با فرانس 24) این جمله محمود احمدی‌نژاد خیلی‌ها را به این نتیجه رسانده که او می‌خواهد همچون سید‌محمد خاتمی ‌با تاسیس یک موسسه به فعالیت‌های بین‌المللی بپردازد. حالا اگر برخی اطرافیان او هم همراهش شوند و به نظریه‌پردازی بپردازند باید منتظر روزهای پرخبری از جانب این موسسه باشیم.



نکته‌ای مهم در آینده سیاسی احمدی‌نژاد

اکنون که سخن گفتن از آینده احمدی‌نژاد در این نوشتار رو به پایان است باید باز هم به سوالات و پرسش‌های ابتدای مطلب بازگردیم: آیا محمود احمدی‌نژاد بر آن است که از عرصه قدرت رسمی حتی برای مدتی کوتاه جدا شود؟ یا تمایل دارد همچنان در ساختار سیاسی ایران حضور داشته باشد؟ آیا اگر او تمایل به ماندن داشته باشد، حاکمیت نیز چنین تمایلی خواهد داشت؟

به نظر می‌رسد در اینجا باید به یک نکته مهم و موثر اشاره کرد؛ «اطرافیان، منسوبان و منصوبان آقای رئیس‌جمهور».

حلقه‌ای که امروز بسیار کوچکتر از سال‌های اول است. طیفی از دوستان او حالا در کنارش نیستند، او نیز تلاشی نکرد تا به ‌ترمیم همبستگی‌های آسیب‌‌دیده میان خود و آنان بپردازد. به هرروی وقتی آینده سیاسی احمدی‌نژاد را بررسی می‌کنی، نمی‌توانی از این نکته بگذری که برخی از اطرافیان او حالا مدتی است با اتهاماتی مواجه شده‌اند؛ اتهاماتی که البته سر به مهر باقی نمانده‌اند.در این میان البته احمدی‌نژاد نیز تمام‌قد در برابر آنها ایستاده و همگی را کذب و بلامحل توصیف می‌کند؛ حمایت و دفاعی که نقشی بی‌بدیل در حفظ و ثبات آنها داشته است.حالا برخی تحلیلگران بر این باورند که برای محمود احمدی‌نژاد حلقه پیرامونش بسیار ارزشمند است و او‌ ترجیح می‌دهد تا در عرصه قدرت رسمی سیاسی ایران حضور داشته باشد تا اطرافیانش را همچنان نگه دارد. شاید اینچنین است که برخی معتقدند شرایط او استثنایی است و شرایط استثنایی در برخی موارد، سپهر معمولا پیش‌بینی‌پذیر رویدادها را به هم می‌ریزد.


مثلثی که این روزها با اعصاب و روان جامعه بازی میکند/

گرانی، شانه خالی کردن متولیان تولید و تنظیم بازار، پاسخ‌گو نبودن دولت به مردم/ نگرانی از بی‌توجهی به بازار گوشت در ماه مبارک رمضان

گروه اقتصادی: افزایش قیمت برخی از کالاهای اساسی در ظرف چند هفته اخیر در کنار شانه خالی کردن متولیان تولید و تنظیم بازار از پذیرش مسئولیت و سر و سامان دادن به این وضعیت و همچنین پاسخ‌گو نبودن مسئولان به مردم، مثلثی را ایجاد کرده که امنیت روانی جامعه را به بازی گرفته است.

به گزارش رجانیوز، هم‌زمان با افزایش قیمت خرید و فروش مسکن و همچنین افزایش بی‌ضابطه قیمت اجاره‌بها، قیمت تعدادی از کالاهای اساسی مانند گوشت، مرغ و لبنیات نیز افزایش یافته و در شرایطی که کمتر از یک ماه تا ماه مبارک رمضان باقی مانده و به‌صورت طبیعی میزان تقاضا برای این اقلام حدود 30 درصد افزایش می‌یابد، نگرانی‌هایی جدی از تدارک دولت برای تامین مایحتاج مردم ایجاد شده است.

در حال حاضر، قیمت گوشت کیلویی 20 تا 25 هزار تومان و قیمت مرغ هر کیلو بیش از 6500 تومان عرضه می‌شود. قیمت لبنیات نیز به‌طور متوسط در سال جاری 30 تا 40 درصد افزایش یافته و افزایش قیمت 20 درصدی نان نیز از دو هفته پیش اعمال شده است.

پاس‌کاری و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت

اما در شرایطی که فشار ناشی از افزایش قیمت کالاهای اساسی بخش عمده‌ای از جامعه را آزار می‌دهد، اخبار رسیده حاکی است که متولیان بخش‌های تولید و تنظیم بازار در دولت، هر یک دیگری را مقصر این وضعیت می‌دانند و از زیر بار مسئولیت و پاسخ‌گویی شانه خالی می‌کنند.

از زمان تشکیل وزارت صنعت، معدن و تجارت،‌ تمام اختیارات مربوط به واردات به این وزارت‌خانه واگذار شد تا با تمرکز این اختیارات، تنظیم بازار با اختیارات کامل و به‌موقع انجام شود اما همین تصمیم، موجب شده است که وزارت جهاد کشاورزی اکنون خود را تنها متولی بخش تولید بداند و در زمینه تنظیم بازار، پاسخ‌گو نباشد.

مسئولان وزارت جهاد کشاورزی می‌گویند که میزان تولید مصوب را رعایت کرده‌اند و ناتوانی بخش تنظیم بازار در واردات ربطی به آن‌ها ندارد.

بحث رحیمی و خلیلیان

در عین حال، گفته می‌شود محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس‌جمهور که رئیس‌جمهور بیشتر اختیارات او را به سایر معاونان خود واگذار کرده و در حال حاضر تقریباً مسئولیت ویژه‌ای جز تنظیم بازار ندارد، در یکی از جلسات کارگروه تنظیم به خلیلیان وزیر جهاد کشاورزی گفته است که شما آمار واقعی از تولید را به ما نمی‌دهید و وزیر جهاد نیز با رد کردن این ادعا، سلب اختیار از وزارت‌خانه‌اش در امر واردات و ناتوانی سیستم تنظیم بازار را مسبب وضعیت موجود خوانده است.

اقدام دیرهنگام برای واردات گوشت

پاس‌کاری متولیان تولید و تنظیم بازار و مقصر خواندن یکدیگر در حالی است که گفته می‌شود در زمینه واردات گوشت نیز دیر اقدام شده و با توجه به زمان مورد نیاز حداقل 90 روزه از زمان ثبت سفارش تا ذبح شرعی و بارگیری و ترخیص و توزیع، احتمال افزایش بیشتر قیمت‌ها در ماه مبارک رمضان با توجه به افزایش تقاضا و مصرف و عدم تامین میزان گوشت مورد نیاز وجود دارد.

این در حالی است که روی آوردن متقاضیان گوشت به خرید مرغ به دلیل افزایش قیمت گوشت نیز باعث افزایش تقاضا در این بخش شده است و عدم تمهید در عرصه تولید میزان مورد نیاز گوشت مرغ سبب شده است تا نگرانی هایی نیز از افزایش این کالا در ایام ماه مبارک رمضان بوجود بیاید.

اما در کنار نابسامانی در وضعیت تنظیم بازار که مسئولیت آن بر عهده معاون اول رئیس‌جمهور و وزیر صنعت و تجارت است و این نابسامانی از دلایل افزایش قیمت‌ها بوده، برخی از تولید کنندگان نیز معتقدند که افزایش هزینه‌های تولید مانند افزایش هزینه‌های حمل و نقل، حامل‌های انرژی، نهاده‌های دام و هزینه‌های کارگری، قیمت تمام شده تولید را افزایش داده و نوسان‌های نرخ ارز و افزایش قیمت‌های جهانی نیز مزید بر علت شده است.

دلال‌ها پادشاهی می‌کنند

در این میان، نظارت ضعیف دولت بر سود خالص وارد کنندگان و انحصاری بودن واردات برخی اقلام اساسی نیز ماجرا را پیچیده‌تر کرده و با ایجاد مشکل در نهاده‌های وارداتی، به فضای روانی ناپایدار در تولید و در نهایت افزایش قیمت محصولات منجر شده است.

وزارت صنعت و تجارت به‌عنوان متولی تنظیم بازار نتوانسته بین تولید کننده و مصرف کننده سیستمی را حاکم کند که تولید به‌نحوی به دست مصرف کننده برسد که واسطه‌ها سود منطقی ببرند و وضعیت فعلی که در آن دلال‌ها عملاً همه‌کاره و نقش آن‌ها نامریی و بدون کنترل است، سر و سامان بیابد.

تدبیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب در نام‌گذاری سال تولید ملی

نام‌گذاری سال جاری به‌عنوان "حمایت از تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی" با توجه به تشدید طراحی‌های خارجی علیه ملت ایران، تدبیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب را بیشتر نشان می‌دهد که باید به‌دور از شعارزدگی و واکنش‌های نمایشی، این شعار را به سیاست‌های رسمی خود تبدیل کند و دولت تقویت واحدهای تولید کننده کالاهای اساسی را در دستور کار ویژه خود قرار دهد.

البته تأکید رهبر معظم انقلاب در زمینه تلاش برای خودکفایی در کالاهای حساس و استراتژیک سابقه طولانی دارد، به‌عنوان نمونه ایشان از زمان ریاست جمهوری‌شان بر خودکفایی در دانه‌های روغنی تأکیدات ویژه‌ای داشتند و پس از آن نیز به همه دولت‌ها در این زمینه تأکید کرده بودند اما در عمل هنوز نتیجه مطلوب حاصل نشده و نه تنها در این زمینه خودکفایی حاصل نشده است، بلکه انحصار واردات در این بخش، سال‌هاست که در اختیار چند نفر خاص به مثابه یک شبکه مافیایی است؛ وضعیتی که البته بر واردات اغلب کالاهای اساسی حاکم است.

ضلع سوم؛ پاسخ‌گو نبودن به مردم

اما در کنار این گرانی‌ها و بی‌تدبیری‌ها، اتفاقی که مردم را اگر بیشتر از افزایش قیمت‌ها آزار ندهد، کمتر نیز نمی‌آزارد، پاسخ‌گو نبودن دولت به مردم و توضیح ندادن برنامه‌ها برای سر و سامان دادن به این آشفتگی قیمت‌هاست، به‌طوری که مسئولان دولتی خود به‌نحوی برخورد می‌کنند که گویا همه چیز گل و بلبل است و هیچ اتفاق جدیدی نیفتاده است.

به نظر می رسد در صورتی که مسئولین مستقیم تنظیم بازار به این هشدار درباره تامین کالاهای اساسی برای ایام ماه مبارک رمضان توجه جدی نکرده و تمهیدات لازم را نیاندیشند، افزایش قیمت ها در ایام ماه مبارک رمضان غیر قابل کنترل خواهد بود. امری که با یک مدیریت ساده و وسط میدان امدن از یک سو و اطلاع رسانی به مردم از سوی دیگر مدیریت آن بسیار ساده خواهد بود. بعید به نظر می رسد دولتی که طرح بزرگ هدفمندی یارانه ها را با کمترین عوارض و تورمی به اجرا در آورده باشد از یک اقدام دم دستی و ساده تنظیم بازار در این ایام عاجز باشد. مگر آنکه اراده های دیگری در جریان باشد.