سفارش تبلیغ
صبا ویژن

و ناگهان آسمان

رسیدن به مقصد آرزویی است که برای آن باید در راه بود. مگر می‌شود در راه نباشی و به مقصد برسی؟ و حال اگر در راه بودی و به مقصد نرسیدی، به همان اندازه که از مسیر را طی کرده‌ای، از دیگران پیش افتاده‌ای و به مقصد نزدیک‌تر بوده‌ای.

اینجا نه منزل، که معبری است برای عبور. نه مکان، که طریقی است برای سفر. نه زمان، که فرصتی است برای رسیدن. همه مسافریم، چه اگر ندانیم.

رسیدن به حق تعالی هدف است و برای آن مسیری نیست جز صراط مستقیم. و اگر برخاستن را به جای نشستن، و رفتن را به جای ماندن، و رسیدن به حق تعالی را مقصد انتخاب کردیم، همانا ما رهپویان وصالیم.

تا مقصد نه فاصله در بُعد مکان است و نه در بُعد زمان؛ که «ایمان» مرکب و «شوق» سرعت است.

و ناگهان درهای آسمان گشوده می‌شود برای مؤمنین، همانان که لایق شده‌اند! آنان رسیده‌اند و ما مانده‌ایم…


فرهنگ حجاب و عفاف اسلامی چگونه غرب را احاطه کرده است

 از روند گسترش حجاب در غرب به چه اندازه اطلاع دارید؟ آیا اسلام هراسی و قوانین محدود کننده حجاب در غرب، مانع از گسترش این فرهنگ اسلامی در غرب شده است؟ در حجاب اسلامی چه چیزی نهفته است که دشمنان اسلام، آن را به عنوان دشمن درجه یک دمکراسی و مدرنیته در غرب مطرح می‌کنند؟ دلایل زنان تازه مسلمان شده در دفاع از حجاب چیست؟ برای روشن شدن سؤالات فوق با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.
به گزارش مشرق، شکوفایی اسلام در غرب نمادهای مختلفی دارد که ازجمله آنها - گسترش حجاب در میان دختران و زنان غیر مسلمانانی که به اسلام روی می‌آورند، آنها به حجاب به عنوان یک عامل مهم در ایجاد امنیت روحی و روانی می‌نگرند، امنیتی که با پدیده برهنگی و بی بند و باری در غرب مورد تهدید قرار گرفته است.

از سوی دیگر، جریان رو به جلوی بیداری اسلامی نه تنها در کشورهای اسلامی و عرب منطقه و آفریقا همچون تونس، لیبی، آذربایجان و ... در احیای سنت‌های اسلامی همچون عفاف و حجاب تأثیرات قابل توجهی داشته است، بلکه سبب توجه دیگر کشورها از جمله کشورهای غربی به خصوص نخبگان علمی این کشورها به سمت فرهنگ اسلامی از جمله حجاب و عفاف شده است.

اگر چه ماجرای روند گسترش حجاب از سال‌ها قبل در غرب اتفاق افتاده است، لکن با توجه به بیداری اسلامی، افزایش پیشرفت کشورهای اسلامی در مسائل مختلف علمی اجتماعی و ...، پیروزی حزب‌الله لبنان در جنگ 33 روزه، افزایش اسلام هراسی، قوانین ضد اسلامی و ... گسترش فرهنگ عفاف حجاب از روند قابل توجهی برخوردار شده است که در این نوشتار به قسمتی از آن اشاره می‌شود.





زن محجبه در غرب

تاریخچه اجمالی حجاب در غرب

شاید معنای حجاب اینگونه که در حال حاضر در عرف اطلاق می‌شود، در قرون گذشته تمدن غرب جایی نداشته باشد، لکن پوشاندن بدن و به خصوص موی سر از بدیهیات تاریخی غرب است[1]؛ بسیاری از زنان مسیحی در قرون گذشته، نه تنها در مراسم مذهبی اعم از دعا و یا رفتن به کلیسا بلکه به غیر از آن در طول زندگی معمول خود نیز از نقاب، پوشیه و یا به لفظ امروزی روسری (VEIL) برای پوشاندن موی سر خود استفاده می‌کردند.[2]



این روند، اگر چه تا قرن هیجدهم، نوزدهم و بیست میلادی ادامه پیدا کرده است، لکن در طول این دوره دستخوش حوادثی نیز شده است؛ بنبار اسناد تاریخی و تصاویر موجود از شکل لباس زنان غربی در این چند قرن، شکل حجاب چندین بار تغییر کرده است به خصوص بعد از دوره رنسانس.



حجاب زن مسیحی در قرن 17 میلادی

به عنوان مثال، پوشیه یا همان روسری در قرن هجدهم تبدیل به کلاه شده است و میان زنان اختلاف بوجود آمده است که آیا باید حجاب موی سر فقط در مواقع دعا و ورود به کلیسا باشد، یا فرقی نمی‌کند در چه وضعیتی باشی و باید در همه حال موی سرت پوشیده باشد.



حجاب زن مسیحی در قرن 19

بعد از آن، در اوایل قرن 20، پوشش زنان تبدیل به کلاهی آویزان شده است که بیشتر در زنان روستایی و زنانی که در کلیسا خدمت می‌کرده‌اند، دیده شده است؛ در قرن نوزدهم میلادی تا اواسط این قرن، کلاه به عنوان یکی از وسایل تجملی در اروپا مورد استفاده زنان قرار می‌گرفته است لکن زنان اروپایی همواره در اماکن عمومی موی سر خود را با کلاه می‌پوشاندند.



آنچه از نظر جامعه شناسان غربی مورد نظر قرار گرفته است، فراموش شدن دلیل اصلی پوشش زنان در مواقع دعا و غیر از آن است، بنبا ر نظر این افراد، دلایل معنوی پشت سر آن وجود داشته است که در حال حاضر فراموش شده است[3].

به هر حال آنچه در دنیای امروز غرب وجود دارد، از آنچه که در تاریخ گذشته تمدن غرب وجود داشته است، فاصله پیدا کرده است.



زنان مسیحی محجبه در حال عبادت

افزایش گرایش زنان به اسلام و حجاب در غرب

اگر چه با توجه با تبیلغات منفی و همه جانبه غرب علیه اسلام و فرهنگ اسلامی، بسیاری از مردان و زنان غربی در ذهن خود، تصویر ترسناک و خطرناکی در ذهن خود ایجاد کرده‌اند، لکن در کنار تمام تبیلغات منفی غرب، روند گرایش و تمایل مردان به خصوص زنان غربی به اسلام و علی الخصوص به مسئله حجاب غیر قابل انکار است[4] به شکلی که بر اساس آمار مختلف، اسلام نسبت به دیگر ادیان در غرب رو به گسترش است و بیش از 150 درصد، افزایش یافته است[5].



پروفسور "مادلین زیلفی" استاد تاریخ خاورمیانه در دانشگاه مریلند درباره افزایش رروند تمایل قشر تحصیلکرده زنان در دانشگاه‌های آمریکایی می‌گوید: سرعت این روند مرا کنجکاو کرده است، من بارها این موضوع را در دانشکده دیده‌ام که اسلام به دختران هویت بخشیده است، اکنون دختران مسلمان با انگیزه قویتری در دین اسلام تحقیق می‌کنند و نسبت به اعتقاداتشان جدیت بیشتری دارند.

زیلفی همچنین می‌گوید: حجاب کلمه‌ای است که معنای بسیار دارد، حجاب همیشه در داخل و خارج کشورهای اسلامی نماینده خیلی از چیزها از جمله یک بیانیه سیاسی محکم علیه فساد و بی بند و باری و یک عمل مذهبی عمیق شخصی بوده است؛ این موضوع به اصل اسلام برمی‌گردد؛ قرآن حجاب را در قالب لباس لازم شمرده است.[6]




گسترش حجاب در دانشگاه‌های غربی

گزارش مختصری از مبارزه غرب برای گسترش حجاب در جامعه

پس از حوادث یازده سپتامبر، صدور و تصویب قوانین ضد اسلامی در غرب و گسترش پدیده اسلام فوبیا وارد فاز جدیدی شده است و به دنبال آن حجاب که از ارکان اساسی ایمان زن مسلمان و سمبل عفاف وی محسوب می‌شود، در بعضی از کشورهای غربی با تهدیدها و مشکلات فراوانی روبرو است.



ممنوعیت حجاب در مدارس فرانسه

اولین بار تصویب قانون ممنوعیت حجاب در مدارس فرانسه سر و صدای زیادی ایجاد کرد[7]؛ مسلمانان فرانسه به عنوان بزرگترین جامعه مسلمان اروپا، از سال 2004 به موجب تصویب قانونی از داشتن حجاب در مدارس دولتی منع شدند. به موجب این قانون تحت عنوان طرح"ممنوعیت استفاده از نشانه‌های مذهبی در مدرسه‌های فرانسه"، استفاده از حجاب اسلامی در مدارس فرانسه رسماً غیرقانونی شد. پیش از آن نیز اغلب مدارس فرانسه به سختی به دانش آموزان خود اجازه می‌دادند با پوشش اسلامی در کلاس‌های خود حاضر شوند.[8]



دختر مسلمان فرانسوی

در شرایطی که تبعیت مسلمانان فرانسه از این قانون نشانه موجه بودن آن در نظر مسلمانان نیست، بسیاری از دختران مسلمان به واسطه این ممنوعیت برای تحصیل به کشورهای همسایه فرانسه سفر کرده یا در مدارس خصوصی حاضر می‌شوند تا بتوانند حجاب و هویت دینی خود را حفظ کنند.[9]



تظاهرات علیه ممنوعیت حجاب در فرانسه

طرح قانون ممنوعیت حجاب در آمریکا

طرح ممنوعیت حجاب که برای اولین بار در اروپا و کشور فرانسه اجرا گردید، به سرعت در سطح جهان مثل آمریکا و حتی در کشورهایی مانند ترکیه که اکثریت آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند، رواج یافت.
پیش‌نویس قانون ممنوعیت نمادهای دینی برای معلمان مدارس از جمله داشتن حجاب در ایالت اورگان آمریکا مطرح شده است.[10]



دستگیری مخالفین ممنوعیت حجاب در آمریکا

مجازات زندان برای زنان محجبه در بلژیک

براساس طرح پیشنهادی برخی نمایندگان پارلمان بلژیک، زنان محجبه‌ای که از پوشیه یا نقاب در اماکن عمومی استفاده می‌کنند، مجرم شناخته شده و جریمه نقدی شده یا زندانی می‌شوند.
"کریستین دوفرانیه " عضو مجلس سنای بلژیک و رئیس فراکسیون جنبش اصلاح از ارائه طرحی قانونی به مجلس خبر داد که طبق آن، استفاده از حجاب پوشیه یا نقاب در این کشور جرم محسوب شود.
این نماینده پارلمان بلژیک با اشاره به اینکه پیشنهاد طرح این قانون در چارچوب سلامت عمومی و احترام به ارزش‌های جامعه است، ادعا کرد: باید قانونی وجود داشته باشد که براساس آن هرکس از لباسی که موجب عدم شناخت و تشخیص هویتش در اماکن عمومی شود، مورد پیگرد قانونی قرار گیرد.[11]



تظاهرات زنان محجبه در بلژیک

براساس این قانون قرار است جریمه کسانی که پوشیه استفاده می کنند از 15 تا 25 یورو یا یک تا هفت روز زندان باشد.[12]





ممنوعیت حجاب در سوئیس، چهارمین کشور اروپایی در فرایند مقابله با حجاب

در کنار کشورهایی همچوم فرانسه، بلژیک و هلند در راستای ممنوعیت حجاب، کشور سوئیس نیز قرار می‌گیرد که عنوان چهارمین کشور اروپایی ممنوعیت نقاب و حجاب را به تصویب رساند. پارلمان سوئیس با 101 رای موافق در برابر 77 رای مخالف، نسبت به نداشتن تقاب در اماکن عمومی سوئیس رای داد که این امر باعث آزرده خاطر شدن مسلمانان شد.
این اقدام در زمانی اتخاذ شد که "اسکار فریسینگر" از قانونگذاران حزب راست گرای مردم در سوئیس ممنوعیت نقاب را به پارلمان ارائه داد و مدعی شد: در زمانی که عدم امنیت در خیابانهای ما رشد می کند مردم بیشتری چهره خود را پشت روبنده یا برقع پنهان می کنند باید جلوی نقاب را بگیریم.




اسلام هراسی و مقابله با حجاب، وسیله غرب برای زنده نگه داشتن لیبرال دموکراسی

یکی از علل برخورد غرب با مسلمانان و ایجاد محدودیت برای آنها در این جوامع، تبلیغ خطر مسلمانان و بزرگنمایی آن است؛ بر کسی پوشیده نیست که پس از حوادث خود ساخته یازده سپتامبر و متهم نمودن مسلمانان، محدودیت حقوق اقلیت‌های اسلامی در کشورهای غربی رو به فزونی گذاشت. بخشی از منشأ اسلام هراسی به این دلیل است که وقتی مارکسیسم فرو می‌پاشد غرب باید برای حفظ یکپارچگی خود دشمن فرضی ترسیم کند، این نظریه هانتینگتون که برتری آمریکا در بحران و چالش معنا پیدا می‌کند، به منزله دکترین استمرار قدرت ایالات متحده آمریکا تلقی می‌شود. بنابر این باید پس از خلا رقیب شرقی آن جایگزینی معرفی شود که در این راستا پس از فروپاشی کمونیسم، اسلام را به عنوان دشمن فرضی جایگزین نمودند.






مقایسه میان محدودیت زنان مسلمان و زنان غربی (دانلود)

آنچه زمینه کشته شدن "مروه الشربینی " را در دادگاه درسدن آلمان به وجود آورد، نژادپرستی است که سراسر اروپا و آمریکا را فرا گرفته و در حقیقت علت اصلی اسلام ستیزی در غرب به شمار می‌رود.



شهید مروه الشربینی

گوشه‌ای از سخنان بازیگر و مدل آمریکایی مسلمان شده

"سارا بوکر" هنر پیشه، مدل و مانکن تازه مسلمان آمریکایی در گفتگویی خود را و علت مسلمان شدنش را اینگونه بیان می‌کند: من یک دختر آمریکایی هستم که در مرکز این کشور به دینا آمده‌ام و در آنجا زندگی کرده‌ام، من نیز به مانند تمام دختران دیگر، بزرگ شده و رشد کرده‌ام و به مانند آنها، علاقه بسیاری به مادیات و زرق و برق زندگی در شهرهای گران داشتم.

در نهایت من به فلوریدا و از آنجا به ساحل جنوبی میامی نقل مکان کردم. یک منطقه پرشور برای آنهائی که در جستجوی "زندگی پر زرق و برق" هستند. طبیعتا، من آنچه که یک دختر معمولی غربی انجام می‌دهد را انجام می‌دادم؛ براساس ارزیابی ارزش خودم بر مبنای میزان جلب توجه دیگران من به ظاهر و جذابیت و گیرائی خودم توجه داشتم. من مرتبا ورزش می کردم و یک مربی شخصی شدم. یک خانه شیک لب دریا خریدم و توانستم یک سبک زندگی "با کلاس" برای خود فراهم کنم.

سالها گذشت تا متوجه شوم که هر چه بیشتر در "جذابیت زنانگی‌ام" پیشرفت می‌کنم درجه رضایت شخصی و خوشبختی‌ام افت می‌کند؛ من برده مد بودم، من گروگان ظاهرم بودم.



سارا بوکر:

من برده مد بودم، من گروگان ظاهرم بودم



به علت افزایش مستمر فاصله میان رضایت شخصی من و سبک زندگی‌ام، من در فرار از الکل و مهمانی‌ها (پارتی ها) به مراقبه (مدیتیشن) و مذاهب غیرمتعارف پناه می‌بردم. اما یک فاصله کوچک به یک دره تبدیل گشت. و در نهایت متوجه شدم که تمامی آنها فقط یک مسکن هستند و نه یک درمان موثر.[13]

یازده سپتامبر 2001، زمانی که من شاهد رگبار پی در پی اسلام، ارزش‌ها و فرهنگ اسلامی و اعلام شرم آور "جنگ صلیبی جدید" بودم، توجه‌ام به چیزی بنام اسلام، جلب شد؛ تا آن زمان، تمام چیزهائی که برای من با اسلام تداعی می‌گردید عبارت بودند از: زنان پوشیده در "چادر"، کتک زنندگان زنان (همسران) و یک دنیا ترور و وحشت.



قبل و بعد از مسلمان شدن

یک روز من با قرآن، کتابی که در غرب بطور منفی کلیشه‌ای معرفی شده است برخورد کردم. در ابتدا سبک و نحوه برخورد قرآن مرا تحت تاثیر قرار داد، و سپس نگاه آن به هستی، زندگی، آفرینش و ارتباط میان خالق و مخلوق مرا به شگفتی آورد. من قرآن را خطابه‌ای مملو از بصیرت و بینش برای قلب و روح، بدون نیاز به هیچ مترجم (مفسر) و کشیشی یافتم.

من یک ردای زیبای بلند و یک پوشش سر که شبیه لباس عرفی زنان مسلمان است خریداری کردم و در خیابان‌ها و محله‌هائی که روزهای پیشین با شلوار کوتاه، بیکینی، و یا با لباس کار "شیک" سبک غربی در آنها راه میرفتم، ظاهرشدم. اگر چه مردم، چهره‌ها، و مغازه‌ها همه همان‌ها بودند، اما یک چیز به طرز چشمگیر و استثنائی متفاوت بود، من همان نبودم و نه آرامشی که من برای اولین بار در زن بودن تجربه کردم.



خانم سارا بوکر با پوشیه

به شما زنانی که مفاهیم زشت کلیشه‌ای علیه حجاب فروتنانه اسلامی را می‌پذیرید، می‌گویم که: شما نمی‌دانید که چه چیزی را دارید از دست می‌دهید.[14]



منابع و مآخذ:




[1] - http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=65911

[2] - http://www.scrollpublishing.com/store/head-covering-history.html

[3] - http://www.kingshouse.org/headcovering.htm

[4] - http://www.30-days.net/muslims/statistics/islam-growth/

[5] - http://www.ukbbcnews.com/shocking-statistics-islam-the-fastest-growing-religion-in-the-west.html/islam-vs-others-growth-rate

[6] - http://uzbek.irib.ir/persian/print/4431.html

[7] - http://edition.presstv.ir/detail/88766.html

[8] - http://www.bbc.co.uk/news/world-europe-13031397

[9] - http://www.globalpost.com/dispatch/education/100612/france-education-muslim-girls-headscarves

[10] - http://www.presstv.ir/detail/196865.html

[11] - http://realityviews.blogspot.com/2010/04/belgium-becomes-first-european-nation.html

[12] - http://news.bbc.co.uk/2/hi/europe/8636605.stm

[13] - http://www.islamicity.com/forum/printer_friendly_posts.asp?TID=21862

[14] - http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900923000206


برنامههای آشپزی مدرن تلویزیون یا پورنوگرافی غذایی

این روزها بر اساس مدگرایی در برنامه‌سازی تلویزیونی تقریباً هیچ شبکه‌ای نیست که در رسانه ملی جمهوری اسلامی برنامه‌های آشپزی آن هم به سبک مدرن نداشته باشد تا مردم را با انواع اقسام رنگ و لعاب‌ها و تزئینات آشنا کند و این حس تنوع‌طلبی غذایی را ترویج دهد.
گروه فرهنگی مشرق- "بفرمایید شام" برنامه‌ای که شبکه انگلیسی "من و تو" نخستین بار با آن به شهرت رسید؛ مأموریت اصلی این شبکه، تولید برنامه‌های سرگرمی برای مخاطب فارسی‌زبان بود. موفقیت این برنامه تا به آنجا رسید که کپی وطنی این برنامه به کارگردانی "بیژن بیرنگ" و با عنوان "بفرمایید شام ایرانی" که دقیقاً به این برنامه اشاره داشت به بازار فیلم‌های ویدئویی آمد و بعد از آن هم بحث مسابقات آشپزی در رسانه‌ی ملی داغ شد.

"بفرمایید شام" بیرنگ، البته مدتی در گیر و دار اما و اگرهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باقی مانده بود این اما اگرها اشاره به جنس برنامه‌ای داشت که الگوی نسخه ایرانی این برنامه قرار گرفته بود.




غیر از خط قرمزهایی که جامعه اسلامی برای غذا ها و نوشیدنی‌های حلال و حرام قائل است و برنامه بفرمایید شام به دلیل ماهیت سکولار و گاه ضدمذهبی‌اش از آنها عبور می کرد چیزهای دیگری نیز چاشنی برنامه بود که در کل می‌توان از آن به جاذبه‌های جنسی تعبیر کرد و البته بی‌راه نیست اگر بگوییم نظام‌های نظارتی فرهنگی ایران بیش از هر چیزی، تنها نسبت به مسائل جنسی حساس هستند.

در کنار "سرو" انواع و اقسام مشروبات الکلی و غذاهای حرامی مانند گوشت خوک؛ "اختلاط زن و مرد" دیگر دلیلی بود که بخش‌های نظارتی فرهنگی ایران نسبت به آن حساس بودند و اگر نبود این موارد، قاعدتاً نباید تنش خاصی بر سر راه تقلید از چنین برنامه‌ای ایجاد می‌شد؛ چنانکه، بعد از اینکه دستگاه‌های فرهنگی مطمئن شدند چنین مواردی در برنامه نسخه ایرانی بفرمایید شام وجود ندارد به آن مجوز انتشار دادند.

با این همه، ماجرای برنامه‌های آشپزی به این سادگی‌ها که به نظر می‌آید نبوده و نیست هر چند که برای مایی که همواره تنها مصرف‌کننده محصولات و خوراک رسانه‌ای غرب بوده‌ایم تنها ظواهر به چشم می‌آید اما محصولات فرهنگی و رسانه‌ای هرگز خالی از محتوا نبوده و به ظاهر محدود نمی‌شوند.

اندیشکده "هوور" چندی پیش مقاله ای با عنوان "آیا غذا نوعی کام‌جویی جنسی جدید است؟" منتشر کرد که در آن به مشابهت‌هایی میان کام‌جویی جنسی و لذت‌جویی از غذاها که این روزها در انواع و اقسام و اشکال مختلف عرضه می‌شود می‌پردازد و جالب‌تر اینکه در این مقاله نیز به این مسأله اشاره شده که "لذت‌جویی از غذاها" با وجود بسیاری از شباهت‌ها با لذت‌جویی جنسی حتی در آثارش، کمتر مورد مخالفت قرار می‌گیرد در حالی که "کام‌جویی جنسی" همواره و در طول تاریخ با چالش‌های جدی از طرف فرهنگ‌ها و مذاهب روبرو بوده و هست.

"ماری ابرشدات" نویسنده مقاله در همان گام اول، تکلیفش را با دو موضوعی که می‌خواهد درباره‌شان حرف بزند روشن می‌کند:

"در میان زلزله‌هایی که زندگی روزمره ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد (حتی از فاصله طبقه اقتصادی بین ما عمیق‌تر و از تفاوت‌های آشکار سیاسی و فرهنگی نیز گسترده‌تر است) موضوع بسیار مهمی وجود دارد که کمتر به آن پرداخته شده است. تفاوت در نگرش درباره دو چیز که بدون آنها نمی‌توان زندگی کرد و بین ما و اجدادمان جدایی ایجاد کرده است یعنی غذا و روابط جنسی."

برای "ابراشدات" موضوع اصلی این مقاله آن چیزی است که این روزها بیش از هر چیزی قابل لمس است: "اگر با دقت به غذا و صنایع غذایی نگاه کنیم متوجه می‌شویم این صنعت امروزه همگام با صنعت جنسی رو به پیشرفت است."

اگر به زمان ارسطو برگردیم، ناظران نکات مشابهی را تکرار کرده‌اند که در سال 1749 میلادی در صحنه‌ای از رمان مشهور "فیلدینگ تام جونز" بر‌ آن تأکید شد که "میل به روابط جنسی و غذا، از ریشه با یکدیگر در ارتباطند."

در ادبیات اخلاقی ما نیز کم نیست اشاراتی که امیال جنسی و میل به غذا را دارای یک ریشه دانسته‌اند و از همین جهت است که شهوات را در علم اخلاق بر دو قسم دانسته‌اند: آن دسته از شهوات که میل جنسی بازمی‌گردد و آن دسته که به غذا و به عبارت بهتر "شکم‌پرستی" مربوط است.



مقاله "هوور" از بعدی دیگر این تشابه را در این دو غریزه شهوانی مورد بررسی قرار می‌دهد: این بررسی کاملاً حسی و تجربی و ملموس است؛ بر خلاف آنچه به نظر می آید تنها به دلیل زیاده روی نیست که خوردن و لذایذ جنسی در یک رده قرار می‌گیرند یکی از مواردی که همواره در این میانه احساسات مشابه فراموش می‌شوند:

"صرف نظر از نظریه متخصصان تغذیه و مسائل جنسی، افراد عادی هم می دانند که چه تشابهی میان اشتها برانگیز بودن این دو وجود دارد و با کلماتی مشابه می‌توان هر آنچه در هر دو آنها لذت‌بخش و یا نامطلوب است تشریح کرد. درحقیقت گاهی صحبت درباره غذا خوردن بدون نیاز به روابط جنسی و یا بالعکس غیرممکن است."

اما همه این تشابهات به احساسات مشابه محدود نمی‌شود؛ گاهی فراموش می‌کنیم که تنوع‌طلبی نقطه اشتراک اصلی امیال جنسی یا بهتر است بگوییم شهوات جنسی و شکم‌پرستی است. امیال جنسی انسان تا زمانی که کنترل‌شده و مشخص است کاملاً طبیعی عمل می‌کنند و در هر فرهنگ و شیوه‌ی زندگی و تمدنی در قالب پیوندهای زناشویی تعریف شده و جایگاه دارد اما مشکل زمانی ایجاد می‌شود که همه چیز از تعادل خارج شده و می‌خواهد همه هنجارها را بشکند؛ "ابراشتادت" این قضیه را در قالب تأثیرات مشترک افسارگسیختگی در این دو میل می‌آورد و البته همین افسارگسیختگی‌ها را دلیلی برای وضع قوانین در جوامع مختلف برای کنترل این امیال می‌داند؛ هر چند ماجرا درباره لذت‌جویی از غذا متفاوت است:

"بنابراین نیروی بالقوه مخرب شهوت جنسی از جمله اختلالات تجاوز جنسی، حسادت جنسی و آنچه "خانمان‌برانداز" خوانده می‌شود سبب شده تا در هر جامعه‌ای در کنوانسیون های حقوقی، اجتماعی و مذهبی مقدمتاً مجازات‌هایی برای آن تصویب شود. همان‌طور که در تمام جوامع، قواعد و آداب و رسومی برای مدیریت مواد غذایی به خصوص مواد کمیاب برای جلوگیری از ویژگی "ویران‌سازی" آزادبودن هر کاری که باعث بروز مشکل در جامعه شود وضع شده در رابطه با کام‌جویی جنسی نیز قوانینی گذاشته شده است؛ این درحالی است که قوانین حاکم بر مواد غذایی همیشه به اندازه قواعد حاکم بر مسائل جنسی دقیق نبوده و در کل هیچ کدام‌شان هم به اندازه لازم با دقت بررسی و تصویب نشده‌اند."

"تنوع‌طلبی" گرایشی که همواره بشر را با شهوات درگیر کرده و البته همه قواعد خاص اخلاقی و مذهبی به دنبال آن بوده‌اند تا این تنوع‌طلبی را محدود کنند و البته همین احساس است که نقطه تشابه گرایش به هر دو وجه شهوات را می‌سازد.

بشر مدرن در قرن بیستم و بیست و یکم به همان اندازه که به دنبال آب و رنگ‌دادن به جاذبه‌های جنسی بود تا خواسته رو به رشد تنوع‌طلبانه انسان عصر صنعت را تأمین کند، در بعد شهوت غذا و "شکم‌چرانی" نیز بیکار ننشست. این‌گونه بود که "هنر آشپزی مدرن" متولد شد تا انواع و اقسام رنگ و لعاب‌ها را به غذاهای مختلف بدهد و آنها را در چشم انسان این عصر تزئین کنند؛ نویسنده مقاله به نقل از "کلایو استیپلز لوئیس" (نویسنده مشهور ایرلندی و خالق سرگذشت نارنیا) می‌گوید:

" اصلاشرم‌آور نیست که شما از غذای‌تان لذت ببرید. نکته شرم آور این است که نیمی از جهان غذا را مهم‌ترین علاقه خود در زندگی قرار داده‌اند و وقت خود را صرف نگاه‌کردن به عکس غذاها، راه افتادن آب‌دهان و به هم مالیدن لب‌های‌شان می‌کنند."

و البته همه ی این شهوت‌پرستی دنیای جدید مانند شهوت‌پرستی جنسی، عواقب خود را داشته است؛ عواقبی که اگر چه کمتر در دید بوده‌اند اما اثرات‌شان کمتر از شهوات جنسی نبوده. بیماری تمدن یا همان چاقی یکی از عارضه‌های مهم شکم‌پرستی مدرن است که یکی از عوامل آن همین رنگ و لعاب‌هایی است که می‌خواهد به هر روشی غذاهای مختلف را به مردم بخوراند و از این مسیر کسب درآمد داشته باشد.

ماجرا آن قدر جدی است که دوشادوش مجلات پورنوگرافی، مجلات "پورنو غذایی" نیز متولد می‌شوند و این رویکرد و اصطلاح حداقل سی سالی هست که به ادبیات ژورنالیستی راه پیدا کرده است؛ "ابراشتادت" در مقاله خود به مقاله‌ای که نخستین بار نزدیک به چهار دهه پیش این مبحث را به رسانه ها کشاند اشاره می‌کند:

"حال اصطلاح" Gastroporn" عکس های هوس‌انگیز مواد غذایی را برای توصیف تشابه مرموز پورنوگرافی از یک سو و سبک خاص طراحی مواد غذایی از سوی دیگر بررسی می کنیم. در واقع، این عبارت جدید نیست. قدمت آن حداقل به 30 سال قبل بر می گردد که در مقاله ای که در سال 1977 در نشریه ادبی New York Review of Books به چاپ رسید بر می گردد. "اندروکاک برن" نویسنده این مقاله بیان می کند که "نمی توان از توجه به تشابه عجیبی که بین کتابچه راهنمای تکنیک های جنسی و کتابچه راهنماهای تهیه مواد غذایی وجود دارد فرار کرد."





*****
این روزها بر اساس مدگرایی در برنامه‌سازی تلویزیونی تقریباً هیچ شبکه‌ای نیست که در رسانه ملی جمهوری اسلامی برنامه‌های آشپزی آن هم به سبک مدرن نداشته باشد تا مردم را با انواع اقسام رنگ و لعاب‌ها و تزئینات آشنا کند و این حس تنوع‌طلبی غذایی را ترویج دهد و از آن سو نیز مدیران رسانه ملی که طی سال‌های پس از انقلاب اسلامی تنها چیزی را که هنوز در کیفیت برنامه‌سازی و مدیریت آن حفظ کرده‌اند حساسیت بر سر حذف صحنه‌هایی است که دست‌کم به‌صورت صریح به پورنوگرافی اشاره دارد و در مقابل شهوت جنسی به شدت واکنش نشان می‌دهند در برابر شهوت شکم و ترویج شهوت پرستی غذایی تقریبا خلع سلاح هستند. این گونه است که بی‌سر و صدا، شهوات غذایی، جای شهوات جنسی را پر می‌کند؛ قطعا نتیجه چندان امیدوارکننده‌تر نخواهد بود.


استخدام به شرط کشف حجاب!

معاون خانواده مرکز امور زنان ریاست جمهوری چندی پیش در خصوص اختلاط زن و مرد در محیط های کار گفت که این موضوع در ادارات دولتی لحاظ می شود اما در محیط های خصوصی چندان به این موارد حساس نیستند. این در حالی است که مقام معظم رهبری هم در فرمایشاتشان بارها به مسئله تامین امنیت زنان شاغل و عدم اختلاط زن و مرد در محیط های کاری اشاره کردند اما ماجرای اختلاط میان زن و مرد مدت هایی است که به سناریوی تکراری شرکت ها و مراکز اداری خصوصی تبدیل شده و معلوم نیست چه زمانی قرار است این مسئله بحران زا کنترل شود.
به گزارش مشرق به نقل از انعکاس، با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت، تاکید امام خمینی (ره) به عنوان رهبر انقلاب در خصوص حضور زنان در محیط های کاری، حفظ حجاب و شآن زن بود و اینکه این حضور به جایگاه زن به عنوان همسر و مادر در محیط خانواده خدشه ای وارد نکند. اما سال ها است که محیط های کاری خصوصی به مکان های ناامنی تبدیل شده اند که زنان با حضور در آنها خانواده و حیثیت خود را در خطر می اندازند. خبر کشف حجاب کارمندان زن شرکت های خصوصی بازرگانی و فروش، سال ها است که در رسانه ها مطرح می شود و گهگاه هم نیروی انتظامی در طرح های ضربتی به این مسئله می پردازد؛ اما با پایان یافتن طرح باز هم روز از نو و روز از نو و این شرکت ها باز هم به قوت گذشته به رفتارهای ناشایست خود ادامه می دهند.

استخدام به شرط کشف حجاب!

شاید همه، آگهی های استخدام روزنامه ها با متن هایی مانند نیازمند کارمند خانم با روابط عمومی عالی را دیده ایم. در برخی از موارد خانم هایی که برای مصاحبه به این شرکت ها مراجعه می کنند، با پیشنهاد بی شرمانه مدیر عامل و صاحب کار مبنی بر لزوم کشف حجاب برای استخدام در شرکت روبرو می شوند. مدیرعامل حتی برای اینکه خانم ها را به قبول این شرط تحریک کنند از حربه هایی مانند حقوق های بالا نیز استفاده می کنند. در این میان هم انتخاب با خانم های مراجعه کننده است که میان عفت و پول یکی را انتخاب کنند!

برای کسانی که هنوز هم اخلاق و انسانیت برایشان مهم است، دیدن چنین صحنه هایی بسیار آزار دهنده باشد. جالب است که اغلب این زنان و مردان که اینچنین بی پروا با هم مراوده می کنند، متاهل هستند و معلوم نیست که همسران این افراد در کدام شرکت و در حال معاشرت با چه کسانی هستند!

استفاده از خانم های بی حجاب به بهانه تجارت بین المللی!

جالب است که مدیرعاملان این شرکت ها، استفاده از کارمندان زن بی حجاب را به دلیل ارتباطات تجاری شرکتشان با مشتری های بین المللی می دانند و اینکه مشتریان خارجی با حجاب خانم های کارمند ارتباط چندانی برقرار نمی کنند! به همین دلیل هم هست که خانم های شاغل در این شرکت ها باید بدون حجاب که ارزش و قانون کشور ما است در شرکت حضور پیدا کنند و روابطشان با سایر کارمندان مرد و مشتریان بین المللی هم معادل رفتار زنان و مردان در کشورهای غربی باشد!

تاثیر روابط بی قید کارمندان زن و مرد در شرکت در مرگ ارزشها

شاید برای همه پیش آمده باشد که در اثر اتفاق پایشان به شرکت های خصوصی این چنینی افتاده باشد. شرکت هایی که کارمندان زن با لباس هایی در حد لباس های خانه حضور دارند و مردان کارمند هم بدون هیچ قید و بندی با آنها معاشرت می کنند برای کسانی که هنوز هم اخلاق و انسانیت برایشان مهم است، دیدن چنین صحنه هایی بسیار آزار دهنده باشد. جالب است که اغلب این زنان و مردان که اینچنین بی پروا با هم مراوده می کنند، متاهل هستند و معلوم نیست که همسران این افراد در کدام شرکت و در حال معاشرت با چه کسانی هستند!

وقت که اخلاق و تعهد دمده می شود

البته وقتی این ماجرا را برای برخی از افراد تعریف می کنید، شاید بگویند حالا مگر چه اشکالی دارد، بالاخره محیط کار این مسائل را هم دارد و یا اینکه آدم باید خودش خوب باشد و اینکه این حرفها دیگر خیلی املی است و از مد هم افتاده است! پرسش اینجا است در مکانی که خانم ها با چنین حجاب هایی حضور دارند و روابط این چنین بی پرده میان آقایان و خانم های کارمند وجود دارد، چگونه می توان انتظار وفاداری و عفاف داشت. چقدر تاسف بار است وقتی که تعهد و عفافف به مفهومی دمده تبدیل شود!

پرسش اینجا است در مکانی که خانم ها با چنین حجاب هایی حضور دارند و روابط این چنین بی پرده میان آقایان و خانم های کارمند وجود دارد، چگونه می توان انتظار وفاداری و عفاف داشت. چقدر تاسف بار است وقتی که تعهد و عفافف به مفهومی دمده تبدیل شود!

طلاق هایی که از اختلاط های زن و مرد در محیط های کاری نشات می گیرد

جامعه شناسان معتقدند که یکی از مهمترین دلایل افزایش روز افزون آمار طلاق در سال های گذشته، حضور نامحدود خانم ها در محیط های کاری و روابطی است که درنهایت به از هم پاشیدگی کانون خانواده منجر می شود. زمانی که زن و مرد بیشتر ساعات روز را در محیط کار و در ارتباط بی پرده با همکاران غیر هم جنسان می گذرانند، چطور می توان به تداوم زندگی مشترک امید داشت؟!

چرا کسی جلو چنین شرکت هایی را نمی گیرد

پرسش در این میان این است که در جامعه ای که بر مبنای اخلاق و ارزش شکل گرفته است، چطور عده ای به این راحتی در شرکت هایشان اقدام به استخدام و به کار گیری خانم هایی بی حجاب در شرکت ها خود می کنند و هیچ مقابله ای هم با آن نشود. چرا نظارتی به روابط میان کارمندان زن و مرد در شرکت های خصوصی نمی شود و چطور است که برخی به خود اجازه می دهند در قالب شرکت و اداره خصوصی، محیط های برای روابط نامشروع و غیر اخلاقی و اختلاط مسموم زن و مرد به وجود بیاورند؟ در این میان رسیدگی به وضعیت محیط های کار خصوصی برای مسئولان باید واجب تر از نان شب باشد تا امنیت محیط خانه و خانوده به دست بی پروایی و بی تعهدی عده ای به باد فنا نرود.