سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فهمیده ام حسین همه اش فرق میکند ....

اصلا حسین جنس غمش فرق می‌کند
این راه عشق، پیچ و خمش فرق می‌کند

اینجا گدا همیشه طلبکار می‌شود
اینجا که آمدی کرمش فرق می‌کند

شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده محتشمش فرق می‌کند

صد مرده زنده می‌شود از ذکر یا حسین
عیســــای خانواده دمش فرق مــی‌کند

از نـــوع ویــــژگی دعـــا زیر قبـــــــه‌اش
معلوم می‌شود حرمش فرق می‌کند

تنها نه اینکه جنس غمش، جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش فرق می‌کند

با پای نیزه روی زمیـــــن راه می‌رود
خورشید کاروان قدمش فرق می‌کند


من از "حسیـــــــــنُ منّی" پیغمبر خدا
فهمیده‌ام حسین همه‌اش فرق می‌کند

علی زمانیان


خدایا

خدایا تو را شکر می کنم که شیعیان را با اسلحه شهادت مجهز کردی که علیه طاغوتها وستمگران وتجاوزگران قیام کنند و با خون سرخ خود ، ذلت هزار ساله را از دامن تشیع پاک کنند و ارزش و اهمیت شهادت را در معرکه حیات بفهمند و با ایمان خدایی و اراده آهنین، خود را از لجنزار اسارت جسدی و روحی نجات بخشند. علی وار زندگی کنند و در راه سرخ حسین علیه السلام قدم بگذارند و شرف و افتخار راستین تشیع را که قرنها دستخوش چپاول ستمگران بود دوباره کسب کنند.(شهید دکتر مصطفی چمران)


و ناگهان آسمان

رسیدن به مقصد آرزویی است که برای آن باید در راه بود. مگر می‌شود در راه نباشی و به مقصد برسی؟ و حال اگر در راه بودی و به مقصد نرسیدی، به همان اندازه که از مسیر را طی کرده‌ای، از دیگران پیش افتاده‌ای و به مقصد نزدیک‌تر بوده‌ای.

اینجا نه منزل، که معبری است برای عبور. نه مکان، که طریقی است برای سفر. نه زمان، که فرصتی است برای رسیدن. همه مسافریم، چه اگر ندانیم.

رسیدن به حق تعالی هدف است و برای آن مسیری نیست جز صراط مستقیم. و اگر برخاستن را به جای نشستن، و رفتن را به جای ماندن، و رسیدن به حق تعالی را مقصد انتخاب کردیم، همانا ما رهپویان وصالیم.

تا مقصد نه فاصله در بُعد مکان است و نه در بُعد زمان؛ که «ایمان» مرکب و «شوق» سرعت است.

و ناگهان درهای آسمان گشوده می‌شود برای مؤمنین، همانان که لایق شده‌اند! آنان رسیده‌اند و ما مانده‌ایم…


بحرین

 گرانی ها را باید دید، همان طور که ظلم بر مظلوم را … لکن شیعه ی مرتضا علی، این دومی را هرگز هضم نخواهد کرد … کیست که نداند جرثومه ای به نام گرانی، دارد به حیثیت انقلاب اسلامی ما چنگ اندازی می کند؟! و حتما این گرانی اول دارد کمر بنی انقلاب را می شکند تا مرفهین شمال نشین شهر … لکن برای توی مسلمان، بحرین و سوریه و مصر امروز خود کربلاست … و ما ادراک کرب و البلا؟

پانوشت : در بخش کامنت ها، دوستانی هستند که انتقادات صریح و تندی از حقیر می کنند، بابت ظاهرم گرفته تا استفاده از واژه ها و ایضا راهکارها در دفاع از دین و انقلاب … شاید در ظاهر خوش نیاید، چه برای حقیر و چه برای مخاطبان مهربانم در دوئل، لکن برای سرگیجه ی گنه آلود این روزهای من، دوای تلخ کلام بعضی، بسیار مفید و شفابخش است … خواهشا جوابی به این دوستان ندهید تا طعم شیرین به ظاهر تلخ انتقاد منتقدان همیشگی ام، ممزوج با غیر نشود … نوشتم این چند جمله را که بدانند با انتقادات تند و تیزشان چه خدمتی به من می کنند … پس تا باد چنین بادا … راستی! عید همگی مبارک … ولادت ارباب بی کفن و علمدار بی دست اش! و ایضا سجاد آل الله